ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
نمیخواهم که منفی باف باشم
نمیخواهم که بیانصاف باشم
ولی از چرخ گردون دل فکارم
نخواه از من که اهل لاف باشم
شکسته بال خود پروازیام را
چگونه مرغ روی قاف باشم
زمانی را که صافیها خرابند
گلالود آبها، من صاف باشم؟!
من از جام هلالش* زهر نوشم
نمیخواهم که بیانصاف باشم
در این بیت از جناب حافظ که: عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست/دیرگاهیست کزین جام هلالی مستم
این ماله 26/2/87 شاید از نظر فنی مثل بقیه لنگ بزنه
مرا اینگونه رسوا میشناسند
میان جمع و تنها میشناسند
قدح دست و سبو نوش و غزل خوان
مرا یک مست شیدا میشناسند
و یا بعضی به تمثیلی قدیمی
مرا مجنون به لیلا میشناسند
شلال موی تو چون شب سیاه است
مرا پابند شبها میشناسند
شدم جادو به افسون نگاهت
پری را با تو آسا* میشناسند
پسوند شباهت
هی وعده در سراب دادی، بس نیست؟
آمال مرا به آب دادی، بس نیست؟
تو شر مرسان به خیرت امیدی نیست
این قدر مرا عذاب دادی بس نیست؟
به ظاهر پوشم این جوشان درون را
کشم افسار بیداد جنون را
ولی بی تو مرا مرگ است هر دم
بخوان انا الیه الراجعون را
ای زادة مهر در ماه مهرگان
ای ماه ای رونق جمع ستارگان
در عمق آن نگاه تو صد موج خفته است
ای چشمهای تو همه دریای بیکران
گلهای باغچه همگی با تو اطلسی
بی تو تمام گلستان شود خزان
رحمی به حال علفهای هرزه کن
مسپار ریشهشان را به باغبان
زندهست عالمی به تماشای خندهات
محرومشان مکن تو با گرهای روی ابروان
باشد چراغ عمر تو پر نور و پر شرر
باشی چو شمس، زینت افلاک و آسمان
لطفا ببخش اگر که زبان من الکن است
این آخرین کلام که یاد تو جاودان
تقدیم به یک دوست
چشمت فسونگری بداند و قانون دلبری
جادوگری، فرشتهای، یا کیمیاگری
دیدم هزار مرتبه عکس تو را و مبهوتم
باشد پری شبیه تو، یا که، تویی شبیه پری
دلیل آنکه خمارم جمالی از تو ندیدن
مگو زچهرة زارو دلیل رنگ پریدن
مزن تو سنگ بر این بام، پری نمانده به بالم
قفس بیار ندارم تمایلی به پریدن
به پیرزن چو ندادند مال و مکنت بسیار
ز بهر یوسفش آورد نخی برای خریدن
هر آنکسی که بلا داد صبرمیدهد اما
پیاله پر شده آقا بده مجال رسیدن