قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد
قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد

خواب

عشق من با خط مشکین تو امروزی نیست
دیرگاهی است کزین جام هلالی مستم
حافظ 

یار من خسرو خوبان و لبش شیرین است
خبرش نیست که فرهاد وی این مسکین است

سیف فرغانی

خبرت هست که فرهاد تو ... این مسکین است؟
  

قبله ام روی تو و زلف سیاهت دین است؟
  

تیشه برداشته ام ریشه خود را بزنم
  

جگرم سوخته ... دست تو چرا خونین است!
 

کرده تعبیر زلیخا و به یوسف گفته است
  

اینکه در خواب کسی سر بکشی شیرین است ...
 

باز هم دست تفال به کتابش بردم
  

فال تکراری این برکه، مه ی سیمین است
  

دیرگاهی است که این جام هلالی خالیست
  

عشق من بی خط مشکین تو حالم این است ...
 

چشم غارتگر تو رسم سکندرها داشت
  

تخت جمشید من آتش گه حور العین است 

تقدیم به امام رضا علیه السلام

خواستم از زائران حرمشان در روز ولادت عقب نیفتم دیدم کاری جز سلام دادن و نوشتن این ناقابل از دستم بر نمی آید امید که بپذیرند. 

 

هفتمین قبله هشتمین رهبر 
تاج اقلیم طوس آقا جان
دهمین ماه سومین حیدر
آه، شمس الشموس آقا جان

برده دل از"مقام ابراهیم"
زمزم صحن انقلاب شما
تشنگان در کنار "اسماعیل"
متنعم ز آفتاب شما

"مرو" را کرده با "صفا" این صحن
هاجران مُحرِم طواف حرم
مهر تائید دست زوارت
همه حیران انعطاف حرم

بانگ هو هوی سینه هامان شد
باز دم درگلوی نقاره
لک لبیک یا امام رضا علیک السلام 

ای ولی نعمتی که همواره ...

در اذان از شروط توحیدی
نقطه ثقل شیعه بودنمان
در عذاب خدا نمیسوزیم
نامتان شرط بیمه بودنمان

ضامن کل خلق یابن کریم
اینکه قربانی ات شوم شادم
من ز باب الجواد علیه السلام آمده ام
قمری مسجد گهر شادم

ماه ذی حجه اغنیا شادند
ما فقیران به ماه ذی قعده
همه خرسند آن سه آمدنیم
داده اید اینچنین شما وعده

تحفه ام گر چه هست ناقابل
کن حسابم ز جمع حاضرها
خادم کوی دعبل ات هستم
یا رضا علیک السلام من کجا و شاعرها ...