ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
تو با هر کس که خندیدی تنم چون بید ... میبینی؟
گسل هایم از این آوار میلرزید ... میبینی؟
نگاهت در افق رد شد ز خط دیدم و آنگه
دلش آتش گرفت از ماتمم خورشید ... می بینی؟
ز گلزار لبت یک شاخه نیلوفر به دستش بود
همه آرامش مرداب را دزدید ... می بینی؟
و روی موج همچون شب سیاه گیسوانت باد ...
به عطر آه در پای دلم پیچید ... می بینی؟
سقوط بهمن دسنش به روی شانه هایت بود
که برفی سرد را بر زلف من پاشید ... می بینی؟
ترک های کویر صورتم از درد پیری نیست
درونم حشک شد دریاچه امید ... می بینی؟
شبیه گریه های فصل پاییز است بارانی ...
که از چشمان خشک شاپرک بارید ... می بینی؟
یعنی من خیلی خیلی عاشق این شعر شدما. از همون روز که توی فیس بوک خوندمش. خیلی احساستون توی این شعر واقعیه. این خیلی زیاد از بیت های شعر معلومه. شعر عاشقانه هم خوب مینویسید ها.
خیلییییییی دوسش دارم.
چقدر اونموقع از این شعرتون تعریف کردمااا
قشنگه که باز دوباره اومدم تو نظرات
مخاطبش هم که نمیگی کیه هان!؟؟
تو با هر کس که خندیدی تنم چون بید ... میبینی؟
خیلی خوبه این مصرع
آورین