ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
مانند سایه دوش به دوش برادر است
در بحر بیکران امامت چو گوهر است
هر شب برای رفع عطش آب میبرد
از کودکی برای حسینش علیه السلام چو مادراست
ام المصائب است ولی شاکرو صبور
آموزگار مکتب تقوای حیدر علیه السلام است
شهر شفاعت است اگر شاه بی کفن
بر این مدینه زینب کبری سلام الله علیها چنان در است
بعد از کسوف حضرت خورشید رفتنی است
آن کیمیا که خاک قدمگاهش از زر است
خون میچکد ز دیده صاحب زمان عجل الله که او
صاحب عزای قصه جانکاه معجر است
روح امام حسین (علیه السلام) ساد باد
ضمیر گاهی وجودم عشوه میکارید مگر یکدم
سواد ما جنون گل کرد از نقش علی اینجا
بیخود
سلام ازموج جنون خیز خسرتم
دریای نگاهت
شعرت عالی بود رنگ بیشتر بزن به اشعارت
بابا سید
باکلاس
چه وبلاگ خوش تیپی داری
حال کردم
خوش تیپی از خودتونه آقای دکتر
سلام وتبریک عیدبزرگ مبعث
شعرروشن وژرفی است.ماجورباشید.
من هم بایک غزل منتظرآمدنت هستم.
نمیدونم! اما به دلم ننشست!!! دلم میخواست یه چیزایی نویی توش باشه!