قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد
قوت غالب

قوت غالب

مرا چون قوت غالب اشک باشد جای نان در سال...بگو فطریه ام را روضه خوان شخصا بپردازد

نذر مادر

 

گلدان یاس خانه پر از عطر سیب بود

بر جان غنچه ها دم امن یجیب بود

هجده بهار طعم خزان را ندیده و

حالا پس از سه ماه .... زمستان عجیب بود

مادر اگر نبود و پدر صبر اگر نداشت

امروز نقش مأذنه ها هم صلیب بود

وقتی قسیم نار و جنان یاوری نداشت

وقتی که از سلام هم او بی نصیب بود

وقتی که زخم کوچه و در زخم ماندنی است

محراب کوفه مرهم درد طبیب بود

مادر غریب ، گل گلخانه اش غریب

آری حسن غریب و حسینش غریب بود

.......

آواره های روضه ی سلطان مشهدیم

وقتی که روضه، روضه ی "یابن الشبیب" بود:

 

"یابن الشبیب عمه ی ما را کتک زدند

آتش هزار بار به باغ فدک زدند"

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد